فرصت و پیامدهای بنبستهای دشمن
شتاب و تنوع رخدادها و تحولات جهانی به شکل چشمگیری با پیامدهای خود بر وضعیت معادلات قدرت، صفبندیها، تعاملات و فرصتهای بازیگری اثرگذارند.
به گزارش آپارات نیوز، هادی محمدی در یادداشتی در روزنامه جوان با این عنوان نوشت: جوهر سیاستهای کلان امریکا و غرب در جهان که برای حفظ یا بهبود جایگاه خود در نظام جهانی، برنامههای خود را به اجرا میگذارد یا در شرایط ویژه ناچار به کنشگری و واکنش است، قبل از کسب امتیاز و تحقق اهداف، هزینههای گوناگون را بر آنها تحمیل میکند و این فرسایشهای راهبردی، چشمانداز آمال و اهداف آنان را با سؤال جدی مواجه میکند. به ویژه اینکه منحنی ابزارهای قدرت و تواناییها و داشتههای آنان برای مواجهه با رقبا یا چالشهای بینالمللی و حفظ هژمونی جهانی، سیر نزولی داشته و نسبت به یک دهه قبل در ابعاد مختلف فرسودهتر شدهاند.
جنگ در اوکراین هیچ ارتباطی با مقوله دفاع از اوکراین ندارد و با هدف گوشمالی و کوچک کردن جایگاه جهانی روسیه برنامهریزی و دنبال شده و برای آن، اقتصاد بیمار اروپا را خرج کرده و با تحمیل ۲ درصد تولید ناخالص ملی به کشورهای عضو برای مشارکت در بودجه ناتو که نقش ویژه در جنگ اوکراین دارد، بر سرعت چالش و بحران اقتصادی در اروپا خواهد افزود که پیامدهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی خواهد داشت. حال اینکه اهداف جنگ در اوکراین برای حفظ سرزمین یا فرسایش روسیه، تا به حال بینتیجه بوده است. از این سو نیز، جنگ آثار خود را بر مسیرهای تجارت و دستهبندی شرکای تجاری و ائتلافهای امنیتی و سیاسی جهانی باقی گذاشته و رویکرد وسعت جغرافیایی جنگ یا قوت دادن به ابزارهای جنگی تا مرز سلاحهای هستهای نیز، نه تنها تضمینکننده حداقلهای امریکا و غرب در اهداف نیست، بلکه امنیت جهانی و به ویژه اروپا در گام اول و سپس امریکا را در گام بعدی، با خطر جدی روبهرو میکند.
قواعد و مؤسسات بینالمللی، در ماهیت خود رنگ باخته و برای جبران کاستیهای امریکا و اروپا در معادله قدرت در قبال روسیه، هزینه شدهاند. این استراتژی غربی-امریکایی همه زمینهها و تمایلات در روسیه برای هم تکمیلی و همزیستی با غرب را به اراده تقابل تبدیل کرده و ائتلافسازی با شرق را در دستور رهبری روسیه گذاشته که تعامل با ایران، در صدر برنامههای تعاملی روسیه با چند بازیگر خارجی است. همین نیاز یا تغییر ذائقه راهبردی، فرصتهای اقتصادی و امنیتی و تکنولوژیک و همکاریهای ژئوپلیتیک از سوی روسیه با ایران را شکل داده است.
بحران تایوان اگرچه در اولویت بعدی امریکاست، در یک سناریویی تقریباً مشابه از سوی امریکا با چین در دستور کار است و اولین پیامد این بحران و چالش بزرگ امریکا و چین، راهبردهای تجاری دریامحور چین را که تا به حال به عنوان پروژه و شریان بازرگانی بر آن متکی بوده، کمرنگ و آن را خشکیمحور خواهد کرد که جغرافیای ایران در مسیر اصلی تمامی گزینههای چینی است. چینیها اگرچه زمانبندیهای طراحی شده توسعه و امنیتی دارند و همواره محتاط عمل کردهاند، ولی از هم اکنون برای بخشی از فناوریها که تصور میشد پیشرفتهایی داشته باشند دست به دامن ایران شدهاند!
رخداد طوفان الاقصی و روندهای جنایتکارانه واکنش رژیم صهیونیستی، پیامدهای شکست صهیونیستها و حامیان آن را از سطح فلسطین و منطقه، وارد عرصه جهانی کرده و چوب حراج و رسوایی را به موسسات بینالمللی و قواعد و قوانین بینالمللی که تا به حال برای غرب، پرستیژ تمدنی ساخته بود، زده است.
وعده صادق و واکنشهای مقاومت منطقهای، سازههای قدرت و بازدارندگی و ائتلافهای مقاومتی را از عرصههای تأثیر بر رژیم صهیونیستی به عرصههای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی رسانده است. وقتی ناو هواپیمابر آیزنهاور هدف موشک یمنی قرار میگیرد و ناچار به خروج از دریای سرخ میشود تا در شرایط تعمیرگاهی قرار گیرد، حتی جایگزین ناو روزولت نیز این شکست راهبردی ابزارهای هژمونی و استراتژی دریاپایه امریکایی را جبران نمیکند و حتی اگر جنگ در غزه به توافق آتشبس برسد، معادله قدرت در دریای سرخ و سواحل یمن با مفاهیم و شرایط جدید خواهد بود، کمترین اثر آن بر سعودیهاست که پس از هشت سال جنگ ظالمانه علیه مردم یمن، امروز نمیتوانند برای عادیسازی با صهیونیستها، روابط پنهانی را که سالهاست دنبال میکنند، علنی کنند و سایه قدرت و واکنش یمن را نادیده بگیرند. رویکرد آشتی سعودی و بحرین با ایران را نمیتوان با معادله فعلی در منطقه بدون ارتباط دانست، در حالی که عادیسازی روابط سعودی با صهیونیستها یکی از نیازهای راهبردی نجات اسرائیل ارزیابی میشود. این کارکردهای تحولات جهانی به همه عرصههای حیاتی اقتصادی و سیاسی مرتبط است و فرصتهای زیادی را پیش روی جمهوری اسلامی قرار داده است که اعلام آمادگی ویلیام برنز در پیام ارسالی به ایران برای گفتگوهای همهجانبه یا اتحادیه اروپا در موضوع برجام نیز در همین راستا است.
به همین دلیل انتخابات ریاست جمهوری در ایران و اینکه چه کسی برای زمام امور اجرایی کشور انتخاب خواهد شد، از حساسیت و اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند مرحله جدیدی از سربلندی و قدرت و توسعه برای ایران رقم بزند.
انتهای پیام