بسکتبال ۳ نفره چتری برای ۲ سال ناکامی فدراسیون
ایمان گودرزی: بسکتبال ایران در دورهی جدید مدیریتی که جواد داوری بهعنوان یکی از قهرمانان ملی این رشته از ۹ اسفند ۱۴۰۰ در یک مجمع انتخاباتی پرهیاهو و پرحرف و حدیث سکاندار این رشت.
جواد داوری در همان آغازین ماههای فعالیت خود، در کمال تعجب، حکم برکناری مصطفی هاشمی را امضا کرد و سعید ارمغانی را بهعنوان سرمربی جدید انتخاب کرد. اما این تغییر نه تنها نتیجهی خوبی بهدنبال نداشت، بلکه تا آن حد در رقابتهای انتخابی جامجهانی دورهی قبل، بد ظاهر شدیم که با ستارههای خود، به قزاقستان باختیم و به لطف عدم حضور استرالیا در ایران، با خوششانسی محض به جامجهانی رسیدیم. در کاپ آسیا هم در عین ناباوری و با یک بازی ضعیف مقابل اردن حتی به جمع ۴ تیم هم نرسیدیم.
اشتباه محض در تغییر مصطفی هاشمی و آوردن سعید ارمغانی با توجه به نتایج صعیف، با برکناری شتابزده سعید ارمغانی ادامه یافت و اشتباه بزرگتری رخ داد که هاکان دمیر اهل ترکیه انتخاب شد که مطابق انتظار، با او هم در رویداد معتبر جامجهانی ضعیفترین نتایج تاریخ بسکتبال ایران در این رقابتها رقم خورد. بطوریکه در بین ۳۲ تیم در ردهی ماقبل آخر قرار گرفتیم و فقط اردن را (بهمدد گل خورده کمتر) پشت سرگذاشتیم و شرایط تا آنجا پیش رفت که در کمال تعجب، حتی سهمیه برای حضور در رقابتهای انتخابی المپیک نیز از بین رفت.
با این سرمربی اهل ترکیه حتی در بازیهای آسیایی نیز صعیفترین نتایج یک دهه پیش را گرفتیم تا جایی که اگر در دورههای مدیریتی محمود مشحون و رامین طباطبایی به فینال میرسیدیم، در این دوره حتی به جمع ۴ تیم هم نرسیدیم و در ادامه هم در رقابتهای پنجرهی اول کاپ آسیا در تهران مقابل قطر، تیم درجه ۳ آسیا، تا مرز شکست پیش رفتیم و با چاشنی تجربه و شانس از مهلکه گریختیم.
در تیمهای ملی ردههای سنی پایه نیز تغییرهای مبهم و سوالبرانگیزی را شاهد بودیم بهحدیکه تیمملی نوجوانان ۲ بار در رقابتهای آسیایی از راهیابی به جمع ۴ تیم برتر و گرفتن جواز حضور در جامجهانی محروم شد.
در رقابتهای جوانان آسیا که میزبان بودیم باز هم تغییرهای کادرفنی نتیجهبخش نبود و تا حدی بد عمل کردیم که باوجود، عدم حضور استرالیا و نیوزلند هم به جمع ۴ تیم مرحلهی نیمهنهایی نرسیدیم و از حضور در جامجهانی محروم شدیم.
فرایندهای استعدادیابی و برنامههای آموزشی نیز هرچند سنگری برای محافظت از برنامههای ناکارآمد بوده اما اثربخش بودن آنها در هالهای از ابهام است.
اکنون فدراسیون بسکتبال با مدیریت جواد داوری که باعث دورماندن بسیاری از چهرههای کارآمد در فدراسیون شده است، به اولین افتخار خود نایل آمد و در کاپ آسیا به مقام قهرمانی باارزشی رسید چرا که آخرین مدال ایران در این رقابتها به سال ۲۰۱۳ بازمیگشت.
اما این عنوان نایبقهرمانی هر چند اولین موفقیت برای این فدراسیون بعد از دو سال محسوب میشود اما نباید از حقیقتهای پنهان آن غفلت کنیم که نتیجهی غفلت، وضعیتی به مراتب بدتر از ۲ سال گذشته، برای آیندهی بسکتبال ایران به دنبال خواهد داشت.
اکنون در هلهلهی شادی از این عنوان، برخلاف موج سواری، صادقانهترین راه برای برون رفت از شرایط مدیریتی بسکتبال، این است که مسایل مختلف با صداقت و شفافسازی برای جامعهی بسکتبال گفته شود.
در این دوره از رقابتهای بسکتبال ۳ نفره کاپ آسیا باز هم شاهد حضور بازیکنان مطرح بسکتبال استاندارد در تیمهای ۳ نفره پسران و دختران ایران هستیم و این درحالیاست که فدراسیون درون تشکیلات اداری خود، دارای سازمان بسکتبال ۳ نفره است و حتی رقابتهای مختلف داخلی را نیز در طول سال برگزار کرده، اما دریغ از توجه به طرفیتهای اصلی این رشته که با بی توجهی به آنها، همواره شاهد حضور ملیپوشان بسکتبال استاندارد در تیمهای ۳ نفره خود هستیم، ولی، دیگر کشورهای قاره کهن، از ظرفیتهای این رشته به خوبی استفاده میکنند.
در حقیقت بسکتبال ۳ نفرهی ایران با وجود بعضی شعارها همچنان از بسکتبال استاندارد جدانشده است و این اجحاف بزرگ در حق ورزشکاران اصلی این رشته است.
از طرفی استفاده مکرر از بازیکنان شاخص بسکتبال استاندارد در تیم ملی سه نفره، کاملا با شعار نسلسازی رئیس فدراسیون، فاصله دارد.
منطقی آن است که بسکتبال ۳ نفره و استاندارد از هم جدا باشد و این اتفاقی که اکنون رخ داده و بسکتبالیستهای شاخص ما در ۵ نفره برای ۳ نفره ارمغانآور یک مقام دومی آسیا شدهاند، حرفهای نیست.
مسالهی دیگر آنکه، وقتی قرار است از ظرفیت اصلی بسکتبال ۳ نفره استفاده نشود، چرا باید مسابقات داخلی برگزار کرد؟ اگر هم قرار است همان ملیپوشان بسکتبال استاندارد و بازیکنان شاخص ۵ نفره دعوت شوند، چرا در تیم دختران، «شادی عبدالوند» بهعنوان پرافتخارترین ورزشکار زن بسکتبال، به اردو دعوت میشود و بعد خط میخورد؟
همانطور که حذف «محمد جمشیدی» در تیم بسکتبال استاندارد آقایان، در یکسال گذشته، بسیار سوالبرانگیز، مبهم و شائبهی اغراض شخصی با این بازیکن را در اذهان پدید آورده است، خط خوردن «شادی عبدالوند» هم، چنین حالتی را برانگیخته و جالب آنکه، هیچگاه پاسخی منطقی از سوی رئیس فدراسیون، به جامعه مخاطبان و حتی متخصصان بسکتبال داده نشده است.
با این اوصاف و با توجه به این عنوان، آنچه برای جامعهی بسکتبال اهمیت دارد، مسیر آیندهی بسکتبال ایران است و بیم آن وجود دارد که سومدیریتهای ۲ سال اخیر که در انتخابهای تیمملی بزرگسالان و دیگر ردهها و همچنین تغییر و تحولهای عجولانه و بهاندادن به خردجمعی با عدم توجه به تجربهی صاحبنظران دلسوز بیادعا و متاسفانه ارتباط غیرمنطقی با رسانهها، همچنان ادامه یابد و بسکتبال ۳ نفره، چتری برای پوشش ناکامیهای محض ۲ سال گذشته در فدراسیون بسکتبال باشد، چونان ریختن سطل آبی در یک باغ.
در همین رویداد کاپ آسیا، اگر عدالت و انصاف وجود داشت، چه بسا تیمملی بسکتبال ۳ نفره دختران با ترکیب بهتری اعزام میشد و آنها هم میتوانستند با مدال بازگردند.
آنچه مسلم است وزیر ورزش و جوانان که دوران طلایی و پرافتخار بسکتبال ایران در زمان محمود مشحون را به یاد دارد، بسیار آگاهانه و کارشناسانه به اوضاع این رشته و ناکامیها و سومدیریتهای ۲ سال اخیر آگاهی و وقوف دارد و بسبار بعید بهنظرمیرسد که، مدیران عالی و کاربلد ورزش ایران، خام شعارها و هیاهوهای این جام شوند.
با این حال انتظار میرود کسب این مقام با ارزش سرپوشی برای ۲ سال ناکامی، که باعث فرصتسوزی و سرمایهسوزیهای مالی و انسانی بسیاریشد، نشود و انگیزهای برای اصلاح و جبران شکستهای فنی و اخلاقی متعدد باشد.
در پایان امیدواریم مدیران که در فدراسیون بسکتبال، بر اریکهی قدرت تکیه دارند، برای نجات، نشانی غلط به ورزش ایران ندهند تا چند صباحی بتوانند در باد این مقام کسبشده بیاسایند و از سویی آگاه باشند که دیگر جامعه هوشیار است و خیلی خوب تفاوتها، کمکاریها و سومددیریتها را درک میکند.
۲۵۸۲۵۸