تعداد کلمات مقدمه مقاله
تعداد کلمات مناسب برای مقدمه مقاله متغیر است و به نوع مقاله و نیازهای موضوعی بستگی دارد. در مقالات علمی معمولاً ۱۰ تا ۲۰ درصد از طول کل مقاله را شامل میشود. این بخش باید چکیده موضوع و اهمیت آن را به اختصار بیان کند.

مقدمه یکی از حیاتیترین بخشهای هر نوشتار آکادمیک پژوهشی یا حتی محتوای وب عمیق است که نقش دروازه ورودی مخاطب به دنیای محتوای اصلی را ایفا میکند. این بخش نه تنها باید خواننده را با زمینه کلی بحث آشنا سازد بلکه باید اشتیاق او را برای ادامه مطالعه برانگیزد و تصویری کلی از آنچه در ادامه خواهد آمد ارائه دهد. تعیین طول ایدهآل برای این قسمت چالشی است که بسیاری از نویسندگان با آن روبرو هستند چرا که باید تعادلی ظریف میان ایجاز جامعیت و جذابیت برقرار کرد. یافتن این تعادل کلید موفقیت در جلب نظر خوانندگان و داوران (در مقالات علمی) است و به آنها کمک میکند تا درک درستی از دامنه و عمق محتوای پیش رو پیدا کنند.
اهمیت طول مقدمه مقاله
طول بخش آغازین یک نوشتار اهمیت بسزایی در جذب و حفظ توجه مخاطب دارد و مستقیماً بر تجربه اولیه او تأثیر میگذارد. یک مقدمه بیش از حد کوتاه ممکن است نتواند زمینه کافی را برای درک موضوع فراهم کند اهمیت آن را به درستی بیان نکند یا مسئله مورد بحث را به اندازه کافی معرفی نکند. در نتیجه خواننده قبل از ورود به بخشهای اصلی احساس میکند با متنی سطحی یا نامفهوم روبرو است و علاقه خود را برای ادامه مطالعه از دست میدهد. این امر به ویژه در موضوعات پیچیده یا نو که نیاز به زمینهچینی دقیق دارند مشهود است. از سوی دیگر مقدمهای که بیش از حد طولانی باشد میتواند مخاطب را خسته کرده و باعث شود قبل از رسیدن به بدنه اصلی مقاله احساس سردرگمی یا بیحوصلگی کند و از مطالعه آن منصرف شود. ذهن خواننده در ابتدای مواجهه با متن به دنبال یافتن پاسخهای سریع به سوالاتی نظیر “این مقاله درباره چیست؟” “چرا باید آن را بخوانم؟” و “چه چیزی را به من اضافه میکند؟” است. طول مناسب مقدمه به عنوان یک فیلتر عمل میکند و به خواننده کمک میکند تا در همان ابتدا دریابد که آیا محتوای پیش رو با نیازها و علایق او همخوانی دارد یا خیر و ارزش صرف زمان برای خواندن آن را بسنجد. تاثیرگذاری اولیه مقدمه بر تجربه خواننده تعیینکننده میزان درگیری او با بقیه متن است و میتواند بر تصمیم او برای ادامه خواندن ارجاع دادن به مقاله یا حتی به اشتراکگذاری آن تأثیر بگذارد.
رابطه مستقیمی میان طول مقدمه و وضوح محتوا وجود دارد. مقدمهای با طول ایدهآل قادر است موضوع مسئله مورد بحث و محدوده تحقیق را به صورت شفاف و بدون ابهام معرفی کند. این بخش باید به گونهای تدوین شود که خواننده بدون نیاز به پیشزمینه عمیق و صرفاً با مطالعه مقدمه هسته اصلی مقاله را درک کند و بداند نویسنده قصد دارد به چه پرسشی پاسخ دهد یا چه هدفی را دنبال کند. اگر مقدمه بیش از حد فشرده باشد ممکن است جزئیات مهمی که برای درک اولیه حیاتی هستند حذف شوند و ابهام ایجاد شود گویی که نویسنده فرض را بر دانستههای قبلی خواننده گذاشته است. این عدم وضوح میتواند منجر به برداشتهای نادرست یا سردرگمی خواننده شود. برعکس اگر مقدمه با اطلاعات غیرضروری جزئیات بیش از حد فنی مرور طولانی و نامرتبط پیشینه یا تاریخچههای طولانی پر شود پیام اصلی گم شده و وضوح کلی متن کاهش مییابد. این امر باعث میشود خواننده در میان حجم اطلاعات مسیر خود را گم کند و نتواند به سرعت به اصل موضوع دست یابد. بنابراین یافتن تعادل درست در تعداد کلمات مقدمه برای ارائه تصویری روشن دقیق و بدون ابهام از محتوا ضروری است و به خواننده کمک میکند تا با دیدی باز و مشخص وارد بخشهای اصلی مقاله شود. این امر به ویژه در مقالات تخصصی و پژوهشی که نیاز به زمینهچینی دقیق معرفی اصطلاحات کلیدی و بیان مسئله به صورت کاملاً مشخص دارند حائز اهمیت است تا خواننده از همان ابتدا با زبان چارچوب و منطق مقاله آشنا شود و از سوءتفاهمها جلوگیری شود.
عوامل موثر بر طول مقدمه
تعیین طول مناسب برای بخش آغازین یک نوشتار تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که شناخت آنها برای نویسنده ضروری است تا بتواند مقدمهای متناسب و اثربخش بنویسد. اولین و شاید مهمترین عامل نوع مقاله است. مقالات علمی-پژوهشی که نتایج یک تحقیق اصلی را ارائه میدهند و در ژورنالهای تخصصی منتشر میشوند معمولاً نیازمند مقدمهای مفصلتر هستند که شامل معرفی دقیق زمینه تحقیق مرور مختصری و هدفمند از پیشینه علمی مرتبط بیان مسئله تحقیق به صورت کاملاً مشخص و طرح سؤالات یا فرضیههای پژوهش است. این نوع مقدمهها به زمینهچینی عمیقتر برای اثبات نوآوری و اهمیت تحقیق نیاز دارند. در مقابل مقالات مروری (Review Articles) ممکن است مقدمهای کوتاهتر داشته باشند که صرفاً به معرفی حوزه مورد بررسی و اهمیت آن میپردازد یا حتی ممکن است مقدمهای نسبتاً طولانیتر برای معرفی جامعتر تاریخچه یک موضوع یا دستهبندی روندهای مختلف نیاز داشته باشند تا خواننده با سیر تحول بحث آشنا شود. مقالات تحلیلی توصیفی مطالعات موردی یا حتی مقالات وبلاگی عمومی هر کدام ساختار مقدماتی و طول متفاوتی دارند که باید با هدف قالب انتشار و انتظارات مخاطب از آن نوع محتوا همخوانی داشته باشد.
پیچیدگی موضوع نیز نقش مهمی در تعیین طول مقدمه ایفا میکند. موضوعات نوآورانه میانرشتهای یا موضوعاتی که نیاز به تعریف مفاهیم پایهای و اصطلاحات فنی دارند که ممکن است برای همه خوانندگان شناخته شده نباشند طبیعتاً نیازمند مقدمهای طولانیتر هستند تا زمینه لازم برای درک بخشهای بعدی فراهم شود. نویسنده باید مطمئن شود که خواننده با اصطلاحات کلیدی چارچوب نظری مقاله و پیشفرضهای اصلی بحث آشنا میشود. ارائه تعاریف مختصر و گویا از مفاهیم پیچیده در مقدمه به خواننده کمک میکند تا با آمادگی بیشتری وارد بخشهای اصلی شود. در مقابل موضوعات رایج یا موضوعاتی که مخاطب با آنها آشنایی قبلی و عمیقی دارد نیاز به زمینهچینی کمتری دارند و میتوان مقدمهای کوتاهتر و متمرکزتر نوشت که مستقیماً به مسئله اصلی میپردازد.
مخاطب هدف نیز عاملی تعیینکننده است که مستقیماً بر میزان جزئیات و سطح زبان مورد استفاده در مقدمه تأثیر میگذارد و در نتیجه طول آن را تغییر میدهد. اگر مقاله برای متخصصان و صاحبنظران یک حوزه خاص نوشته شده باشد میتوان از ارائه جزئیات بدیهی تعاریف ساده و مرور طولانی پیشینه که برای این گروه شناخته شده است خودداری کرد و مستقیماً به مسئله اصلی و نوآوری تحقیق پرداخت. در این حالت مقدمه کوتاهتر خواهد بود. اما اگر مخاطب عام دانشجویان مبتدی در آن حوزه یا متخصصانی از رشتههای دیگر باشند که با اصطلاحات و مفاهیم تخصصی شما آشنایی کافی ندارند لازم است مفاهیم پایهای به صورت سادهتر با مثالهای بیشتر و با جزئیات بیشتری توضیح داده شوند. این امر منجر به طولانیتر شدن مقدمه میشود تا اطمینان حاصل شود که خواننده با پیشزمینه کافی وارد بدنه اصلی مقاله میشود. بنابراین نویسنده باید همواره با در نظر گرفتن دانش پیشزمینه و انتظارات مخاطبان خود میزان اطلاعات لازم در مقدمه را تنظیم کند تا از طولانی شدن بیدلیل یا کوتاه ماندن ناکافی آن جلوگیری شود و مقدمه بتواند به بهترین نحو نقش خود را ایفا کند.
محتوای ضروری در مقدمه مقاله
مقدمه مقاله باید حاوی اطلاعات کلیدی و ضروری باشد که خواننده را برای ورود موفقیتآمیز به بدنه اصلی آماده کند و نقشه راهی برای درک محتوای پیش رو ارائه دهد. اولین و مهمترین بخش معرفی موضوع و زمینه تحقیق است. نویسنده باید با یک یا چند جمله کلی حوزه گستردهای که مقاله در آن قرار میگیرد را معرفی کند و سپس به تدریج با استفاده از رویکرد قیفی (از کلی به جزئی) به مسئله یا موضوع خاص مورد بررسی در این پژوهش بپردازد. این بخش باید به گونهای باشد که خواننده حتی بدون داشتن پیشزمینه عمیق بتواند با کلیت بحث آشنا شود و جایگاه تحقیق حاضر را در میان دانش موجود درک کند. معرفی زمینه تحقیق بستری را فراهم میکند که اهمیت و ارتباط موضوع اصلی مقاله در آن نمایان میشود.
پس از معرفی موضوع و زمینه آن لازم است اهمیت موضوع بیان شود. چرا این موضوع مهم است؟ حل این مسئله چه فایدهای دارد؟ چه مشکلی را برطرف میکند؟ چه شکافی در دانش موجود را پر میکند؟ بیان اهمیت موضوع خواننده را قانع میکند که مطالعه مقاله ارزش صرف زمان را دارد و به او انگیزه میدهد تا ادامه مطلب را پیگیری کند. اهمیت میتواند از جنبههای مختلفی مورد بررسی قرار گیرد؛ ممکن است اهمیت علمی و نظری داشته باشد (پر کردن یک شکاف تئوریک آزمایش یک نظریه جدید) اهمیت عملی و کاربردی داشته باشد (حل یک مشکل واقعی ارائه راهکاری نوین) یا اهمیت اجتماعی اقتصادی یا فرهنگی داشته باشد. نویسنده باید به وضوح نشان دهد که چرا این تحقیق یا نوشتار در شرایط فعلی مرتبط و ضروری است.
یکی دیگر از اجزای حیاتی مقدمه بیان هدف اصلی مقاله یا سوالات پژوهش است. نویسنده باید به وضوح مشخص کند که این مقاله قصد دارد به چه سؤالی پاسخ دهد چه فرضیهای را آزمایش کند چه پدیدهای را توصیف کند چه ارتباطی را بررسی کند یا چه مشکلی را حل کند. هدف باید به صورت دقیق مشخص و قابل اندازهگیری بیان شود تا خواننده بداند در پایان مقاله به دنبال چه نوع یافتهها یا نتیجهگیریهایی باشد. این بخش به مقاله جهت میدهد و خواننده را متمرکز بر آنچه نویسنده قصد دارد به آن دست یابد نگه میدارد. هدف باید مستقیماً با مسئله تحقیق در ارتباط باشد و منطق کلی پژوهش را منعکس کند.
در نهایت بسیاری از مقدمهها شامل یک بخش کوتاه درباره ساختار کلی مقاله هستند. این قسمت به خواننده یک نقشه راه ارائه میدهد و توضیح میدهد که بخشهای مختلف مقاله (مانند روششناسی نتایج بحث نتیجهگیری) به چه ترتیب ارائه خواهند شد و هر بخش به چه موضوعی میپردازد. این امر به خواننده کمک میکند تا سازماندهی مقاله را بهتر درک کند بداند در هر بخش به دنبال چه نوع اطلاعاتی باشد و آمادگی ذهنی لازم برای پیگیری جریان منطقی متن را پیدا کند. البته این بخش باید بدون استفاده از جملات کلیشهای و ممنوعه نگارش شود و صرفاً یک نمای کلی از چیدمان محتوا ارائه دهد.
نکات کلیدی برای نگارش مقدمه
نگارش یک مقدمه اثربخش نیازمند توجه به نکات کلیدی و ظریفی است که میتواند تفاوت چشمگیری در کیفیت نهایی مقاله و توانایی آن در جذب مخاطب ایجاد کند. اولین گام داشتن یک شروع جذاب و گیراست که بلافاصله توجه خواننده را جلب کند. جمله یا پاراگراف اول مقدمه حکم قلاب را دارد و باید به قدری قدرتمند و جالب باشد که خواننده را به ادامه خواندن ترغیب کند. این شروع میتواند با طرح یک آمار تکاندهنده یا واقعیت کمتر شنیده شده مرتبط با موضوع طرح یک پرسش مهم و چالشبرانگیز که ذهن خواننده را درگیر کند بیان یک نقل قول مرتبط و تأثیرگذار یا ارائه یک دیدگاه خلاف جریان رایج در مورد موضوع آغاز شود. هدف این است که از همان ابتدا ارتباطی قوی با مخاطب برقرار شود او حس کند که با مطلبی مهم و مرتبط با دغدغهها یا دانش او روبرو است و انگیزه پیدا کند تا بداند در ادامه چه چیزی انتظارش را میکشد.
اصل مهم دیگر در نگارش مقدمه ایجاز و اختصار است. مقدمه باید اطلاعات لازم را به کوتاهترین گویاترین و مؤثرترین شکل ممکن ارائه دهد. از حاشیهروی بیان جزئیات غیرضروری که جای آنها در بخشهای دیگر مقاله است یا استفاده از واژگان پیچیده و تخصصی در جایی که کلمات سادهتر و قابل فهمتر برای مخاطب کفایت میکنند باید پرهیز کرد. هر جمله در مقدمه باید هدفی مشخص داشته باشد و به پیشبرد کلی متن کمک کند؛ جملات اضافی و بیمورد باید حذف شوند. طولانی شدن بیدلیل مقدمه نه تنها خواننده را خسته میکند بلکه میتواند نشاندهنده عدم تسلط نویسنده بر موضوع یا ناتوانی او در ارائه خلاصهای مؤثر و متمرکز باشد. استفاده از جملات کوتاه و ساختارهای دستوری سادهتر به افزایش خوانایی و ایجاز مقدمه کمک میکند.
در نهایت بازنگری و ویرایش مقدمه پس از اتمام نگارش کل مقاله امری حیاتی و ضروری است. اغلب بهترین زمان برای نهایی کردن مقدمه پس از مشخص شدن کامل محتوا نتایج و بحث است. در این مرحله نویسنده دید جامعتری نسبت به مقاله دارد و میتواند مقدمه را به گونهای تنظیم کند که دقیقاً منعکسکننده آنچه در ادامه میآید باشد از جمله تأکید بر یافتههای اصلی یا نوآوریهای تحقیق. بازخوانی دقیق برای حذف جملات اضافی بهبود جریان منطقی متن اطمینان از وضوح و صحت اطلاعات ارائه شده (مانند آمار یا ارجاعات اولیه) و تنظیم نهایی طول مقدمه از مراحل ضروری برای اطمینان از اثربخشی این بخش مهم است. گاهی لازم است چندین بار مقدمه را بازنویسی کرد تا به بهترین فرم ممکن دست یافت. خواندن مقدمه با صدای بلند نیز میتواند به شناسایی جملات دست و پا گیر یا ابهامات کمک کند.
اشتباهات رایج در نوشتن مقدمه
در فرآیند نگارش مقدمه نویسندگان ممکن است مرتکب اشتباهات رایجی شوند که میتواند تأثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت کلی مقاله درک خواننده از آن و حتی پذیرش آن توسط داوران (در مورد مقالات علمی) بگذارد. یکی از این اشتباهات پرتکرار عدم رعایت تعادل در طول مقدمه است؛ به این معنی که مقدمه یا بسیار طولانی و کشدار نوشته میشود یا بسیار کوتاه و ناکافی. مقدمهای که بیش از حد طولانی باشد معمولاً به دلیل ارائه جزئیات بیش از حد از پیشینه تحقیق ورود زودهنگام به مباحث روششناسی یا نتایج یا پرداختن به مباحثی که جای آنها در بدنه اصلی مقاله است از هدف اصلی خود دور میشود و خواننده را قبل از رسیدن به اصل مطلب خسته و دلزده میکند. این طولانی شدن بیمورد تمرکز خواننده را بر روی نکات اصلی مقدمه (معرفی موضوع اهمیت و هدف) بر هم میزند. در مقابل مقدمه بسیار کوتاه ممکن است نتواند زمینه کافی برای درک موضوع را فراهم کند اهمیت آن را به درستی بیان نکند یا هدف مقاله را به وضوح و دقت لازم مشخص نسازد که نتیجه آن سردرگمی یا عدم درگیری خواننده با متن خواهد بود؛ خواننده نمیفهمد چرا باید این مقاله را بخواند یا دقیقاً به دنبال چه چیزی در آن بگردد.
اشتباه رایج و مخرب دیگر عدم وضوح در بیان موضوع مسئله و هدف مقاله است. مقدمه باید مانند یک قطبنمای دقیق عمل کند و مسیر حرکت مقاله را به خواننده نشان دهد. اگر موضوع اصلی مسئله مورد بحث یا هدف مشخص مقاله به صورت گنگ مبهم یا کلی بیان شوند خواننده نمیتواند با مقاله ارتباط برقرار کرده و ممکن است از ادامه مطالعه منصرف شود زیرا متوجه نمیشود مقاله دقیقاً به چه چیزی میپردازد و چه چیزی را ارائه میدهد. استفاده از جملات پیچیده و طولانی ساختارهای دستوری گنگ استفاده از اصطلاحات تخصصی بدون تعریف در صورتی که مخاطب عام است یا عدم تمرکز بر هسته اصلی بحث وضوح مقدمه را به شدت کاهش میدهد و باعث میشود خواننده در همان ابتدای راه سردرگم شود. یک مقدمه مبهم نشانه یک مقاله نامتمرکز است.
همچنین ارائه اطلاعات اضافی که جای آنها در مقدمه نیست یک اشتباه متداول دیگر است. مقدمه نباید شامل جزئیات روش تحقیق (مگر اشاره کلی به رویکرد) نتایج یافتهها یا بحثهای مفصل تئوریک یا مرور جامع پیشینه باشد. این اطلاعات به بخشهای مربوط به خود در بدنه مقاله تعلق دارند. مقدمه صرفاً باید زمینهچینی کلی بیان اهمیت معرفی هدف و اشارهای کوتاه و غیرکلیشهای به ساختار کلی (بدون ورود به جزئیات هر بخش) را شامل شود. گنجاندن اطلاعات اضافی نه تنها مقدمه را طولانی و از مسیر اصلی منحرف میکند بلکه باعث میشود خواننده زودتر از موعد با جزئیاتی روبرو شود که شاید هنوز آمادگی درک آنها را ندارد و این امر میتواند منجر به از دست دادن تمرکز سردرگمی یا حتی ایجاد پیشداوریهای نادرست در مورد نتایج یا روش تحقیق شود. مقدمه باید خواننده را برای ورود به بخشهای بعدی آماده کند نه اینکه بخشی از آن بخشها را در خود جای دهد.
تعداد کلمات مقدمه در انواع مقالات
همانطور که پیشتر اشاره شد تعداد کلمات مناسب برای مقدمه به شدت تحت تأثیر نوع مقاله هدف آن و مخاطب مورد نظر قرار دارد و نمیتوان یک عدد ثابت یا یک نسبت مطلق را برای همه انواع در نظر گرفت. با این حال میتوان رهنمودها و میانگینهایی را برای انواع رایج مقالات ارائه داد.
در مقالات علمی و پژوهشی که در مجلات آکادمیک منتشر میشوند یک قاعده کلی (که البته مطلق نیست و بسته به رشته و مجله میتواند متفاوت باشد) این است که مقدمه بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از حجم کل مقاله را تشکیل دهد. برای مثال اگر یک مقاله علمی پژوهشی استاندارد در حدود ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ کلمه باشد مقدمه آن میتواند بین ۵۰۰ تا ۱۶۰۰ کلمه طول داشته باشد. این نسبت به دلیل نیاز به زمینهچینی دقیق علمی مرور مختصر و هدفمند پیشینه مرتبط برای نشان دادن شکاف تحقیقاتی بیان واضح مسئله و فرضیه تحقیق و معرفی متدولوژی کلی در این نوع مقالات است. در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی که نیاز به بحثهای نظری و مفهومی بیشتری در مقدمه وجود دارد ممکن است این نسبت به سمت ۲۰ درصد متمایل شود در حالی که در علوم پایه و مهندسی ممکن است مقدمه کوتاهتر و متمرکزتر بر مسئله و روش باشد.
در مقالات مروری (Review Articles) طول مقدمه میتواند بسیار متفاوت باشد. گاهی مقدمهای کوتاه برای معرفی حوزه کلی کافی است اما در بسیاری از موارد که نیاز به معرفی جامعتر تاریخچه یک موضوع دستهبندی مکاتب فکری مختلف یا مرور روندهای پژوهشی اصلی وجود دارد مقدمه ممکن است نسبتاً طولانیتر شود تا خواننده با سیر تحول بحث و چارچوب نظری مقاله آشنا شود. طول مقدمه در مقالات مروری بیشتر به دامنه و عمق مرور مورد نیاز بستگی دارد.
در مقالات تحلیلی نظری یا مطالعات موردی طول مقدمه بسته به پیچیدگی نظریات مطرح شده نیاز به تعریف چارچوب مفهومی یا معرفی جزئیات اولیه مورد مطالعه متغیر است. ممکن است برای معرفی یک مدل نظری جدید یا تبیین یک چارچوب تحلیلی پیچیده مقدمهای طولانیتر نیاز باشد.
در مقالات غیرعلمی یا مقالات عمومیتر مانند مقالات وبلاگی مقالات خبری تحلیلی یا مقالات منتشر شده در وبسایتها و مجلات عمومی مقدمه معمولاً بسیار کوتاهتر است. در این نوع محتوا تمرکز اصلی بر جذب سریع خواننده و بیان جذاب موضوع در چند جمله اول است. هدف در این نوع محتوا بیشتر برقراری ارتباط سریع برانگیختن کنجکاوی و ترغیب به ادامه مطالعه است تا زمینهچینی آکادمیک دقیق. بنابراین در حالی که برای مقالات علمی میتوان به درصدی از حجم کل به عنوان یک راهنما نگاه کرد برای سایر انواع مقالات طول مقدمه بیشتر به هدف مخاطب سبک نگارش و پلتفرم انتشار بستگی دارد و معمولاً به مراتب کوتاهتر از مقالات پژوهشی خواهد بود و ممکن است صرفاً شامل یک پاراگراف کوتاه و جذاب باشد. نکته مهم این است که صرف نظر از نوع مقاله و طول آن مقدمه باید کارکردهای اصلی خود (معرفی بیان اهمیت و ذکر هدف) را به نحو احسن و متناسب با مخاطب انجام دهد.
سوالات متداول
آیا تعداد کلمات مقدمه باید درصد مشخصی از کل مقاله باشد؟
خیر درصد مشخصی اجباری نیست اما در مقالات علمی معمولاً ۱۰ تا ۲۰ درصد حجم کل مقاله را شامل میشود. این نسبت بسته به نوع مقاله حوزه موضوعی و الزامات مجله میتواند متغیر باشد و صرفاً یک راهنماست نه قانون ثابت.
تفاوت طول مقدمه در مقالات علمی و غیرعلمی چیست؟
مقالات علمی معمولاً مقدمهای طولانیتر و جزئیتر برای زمینهچینی دقیق علمی مرور پیشینه مختصر و بیان واضح مسئله و هدف دارند. در حالی که مقالات غیرعلمی و وبلاگی مقدمههای کوتاهتر با تمرکز بر جذب سریع مخاطب و بیان جذاب موضوع دارند.
نوشتن مقدمه را در چه مرحلهای از نگارش مقاله انجام دهیم؟
بهتر است پیشنویس اولیه مقدمه را در ابتدای فرآیند نگارش بنویسید تا مسیر کلی مقاله مشخص شود. اما بازنگری و نهایی کردن آن پس از اتمام نگارش بدنه نتایج و بحث مقاله برای اطمینان از همخوانی و دقت بسیار توصیه میشود.
اگر مقدمه مقاله من خیلی کوتاه یا بلند باشد چه مشکلی پیش میآید؟
مقدمه خیلی کوتاه ممکن است زمینه کافی ارائه نکند اهمیت موضوع را نرساند یا هدف را مبهم بگذارد و خواننده را سردرگم کند. مقدمه خیلی بلند میتواند خواننده را خسته کرده و با جزئیات اضافی باعث از دست رفتن تمرکز شود. هر دو به وضوح و اثربخشی مقاله لطمه میزنند.